نقش دانشگاهيان در جهاد تبيين
فارس: به طور کلي بفرماييد جهاد تبيين چگونه عملي ميشود؟
جليلي: در اين زمينه دو بحث بسيار مهم مطرح است، يکي بحث امنيت و ديگري استقلال؛ وقتي ميگوييم استقلال به اين معنا است که ما هر آنچه تصميم بگيريم که بايد انجام شود و به خير و صلاح ما است را ميتوانيم انجام دهيم؛ حال موضوعيت جهاد تبيين را بر چه بحثهايي ميتوانيم مانور دهيم؟ بر بحثهاي پايهاي.
بنابراين بايد حس استقلال، امنيت و توانستن افزايش يابد، اگر کسي حس توانستن داشته باشد در صد بالايي از موضوعات حل مي شود، بسياري از کساني که کارهاي مهمي انجام دادند حس کردند که ميتوانند آن کار را انجام دهند و موفق شدند اما آن افرادي که انجام ندادند دليل موفق نشدنشان ترسشان بوده است، ترسيدهاند و انجام ندادند، هميشه تيمي که کاري انجام نداده، اعم از کار فني و اجتماعي و... فکر کرده که کنندگان کار و افراد موفق از يک ژن يا از يک ايل و تبار ديگري هستند.
ببينيد همين امروز که چهل و چهار سال از انقلاب ميگذرد بعضي از داخليها ميخواهند فناوري خارجي را به دولت ما، سازمان هاي ما حتي به دانشگاه ما بفروشند، عده اي هم مي خواهند همين نيازمنديها را بسازند، فرق بين اين دو اين است آن کسي که وارد ميکند کارش خيلي ساده است و اصل مسووليت و اصل زحمت را به ديگراني که قبلا اين کار را انجام دادهاند ميسپارد ولي کسي که کمر همت ميبندد و تمام ريسک ها را مي پذيرد کار سختتري دارد که البته زماني که کار انجام شود شيرين است.
ما بايد ارتباط بين توانستن و استقلال، توانستن و حريت را در جهاد تبيين براي جوانان و حتي اساتيد تبيين کنيم، ما هنوز با افرادي رو به رو هستيم که فرياد « ما نميتوانيم» سر ميدهند، در صورتيکه اشتباه ميکنند زيرا به طور مثال اگر ما يک هواپيما ساختيم و موفق نشديم بايد کار را رها کنيم؟ خير ميتوانيم دومي را بسازيم و با تجربه شکست اول به موفقيت برسيم.
فارس: بيشتر توضيح ميدهيد؟
جليلي: من يادم ميآيد ده يا پانزده سال پيش وقتي بحث دو طبقه کردن اتوبان صدر مطرح بود، به دليل اينکه اين پروژه ساختماني در اين مقياس در کشور براي بار اول قرار بود انجام شود، چقدر شايعه شد که مگر ما ميتوانيم، چقدر شايعه شد که اين پايهها کج است، اين پايهها ميريزد ولي امروز که ما هر کدام پنج سال است آنجا رانندگي ميکنيم نه اتفاقي افتاد نه کج شد و نه ريخت.
مثال ديگر برج ميلاد است، چقدر گفتند برج ميلاد کج است؛ اينها معني ياس ميدهد يعني بذر ياس را به يک نحوي پاشيدهاند، اينکه شعار بدهيم که نميتوانيم خيلي راحت است، ميگوييم نميتوانيم و از جا بلند نميشويم اما وقتي که حس کرديم ميتوانيم پس ميرويم به سختيهاي کار هم ميرسيم که اين سختيها شيريني خود را هم دارد، شيريني اصلي وقتي است که يک کار سخت انجام داده باشيم و خروجي آن را ببينيم.
مثلا پيش از انقلاب اسلامي نميگذاشتند که ما کاري انجام دهيم، چه در بحث اقتصادي چه بحث فناوري؛ آن زمان بحث غني و فقير مطرح بود بحث عزيز و ذليل بود يعني ميخواستند که ما هميشه ذليل باشيم و حس کنيم که نمي توانيم، حس کنيم که نبايد بتوانيم و همه اينها ذيل استقلال مطرح مي شود، استقلال به اين معناست که کسي ديگري براي ما تصميم نميگيرد.
* انقلاب اسلامي بايد روايتگري شود
فارس: حال به نظر شما کدام يک از دستاوردهاي کشور بيشتر نياز به روايتگري و تبيين دارد؟
معتمدي: واقعيت اين است که به نظرم اصليترين ظرفيت، ظرفيت انقلاب اسلامي است، يعني خود انقلاب اسلامي نياز به تبيين دارد، احتياج به روايتگري دارد، انقلاب اسلامي در واقع فوق العاده است و تمام معادلات جهاني را به هم زده، اما نسل جديد چگونه ميتواند در جريان اين موضوعات قرار گيرد و اهداف، پيامدها و کنشهاي انقلاب اسلامي را بداند، اين اصلي ترين مسأله است که به يک حرکت جهادي نياز دارد.
همانطور که حضرت مرحوم امام(ره) گفتند اسلام هم نياز به تبيين دارد، پيش از اين تبيين اينگونه انجام ميشد که عالمي در يک گوشه دنيا افرادي را به اسلام دعوت ميکرد يا يک کتابي مي نوشت که بسيار مهم و برجسته بود، اما امروز تبيين چگونه صورت ميگيرد؟ ببينيد چه تعداد انسان تحت تاثير انقلاب اسلامي حرکت کردند و به جنبش وا داشته شدند؟ شيخ ساکساکي در قلب آفريقا چه کرد؟ چه اتفاقاتي در آسياي شرقي يا آمريکاي لاتين رخ ميدهد.
* نقش دانشگاهيان در جهاد تبيين
فارس: تبيين از سوي دانشگاهيان به چه صورت بايد انجام شود؟
معتمدي: مثلا من به عنوان استاد گاهي اوقات در کلاس با دانشجويان بايد مفاهيم را بنياديتر مطرح کنم تا ذهن دانشجو با صحبتهايم همراه شود، البته تا اينجا که مقام معظم رهبري فرمودند ما ابتداي کار هستيم.
جليلي: بايد خروجي توانمنديهاي دانشگاهيان در جامعه نمود کند، ديدن خروجي کارها هم براي کنندگان کار خيلي شيرين است، هم براي ديگران که تماشا ميکنند، حتي براي آنان که از ابتدا بذر ياس پاشيده بودند، البته درست است که نميآيند در رسانه کف بزنند ولي حتما در ذهن خود اين تحليل را دارن که خب آنها توانستند.
پديده اي در دو دهه اخير در دانشگاها شکل گرفته که آن هم پديده کارآفريني است، کسي که کارآفرين ميشود، استقلال دارد.
اينکه خودمان کارآفرين باشيم مهم است، اگر شکست بخوريم ضعف را پيدا ميکنيم، اگر وقت کم گذاشتيم وقت بيشتر ميگذاريم، اگر پول کم داشتيم يا سرمايه نداشتيم سرمايه گذار پيدا ميکنيم، اين مساله فرق ميکند با اينکه پيش کسي گردن کج کنيم تا زندگيمان تأمين شود.
* افزايش فوقالعاده موفقيتهاي علمي کشور از قبل انقلاب تاکنون
معتمدي: اصلا ميتوانيم به دستاوردهاي انقلاب اسلامي نگاه کنيم که بزرگترين الگو براي تبيين است.
فارس: به چه صورت؟
معتمدي: منطق انقلاب اسلامي با فطرت انسان ها سازگار است، منطق انقلاب اسلامي قدرت بزرگي در جنوب لبنان ايجاد کرده و اسرائيل را به زانو درآورده است.
حالا ببينيم در کشور خودمان چه اتفاقاتي افتاده است، امروز در آموزش عالي شما مستحضريد که حدود بيش از چهار ميليون جمعيت دانشجويي داريم، البته فقط کميت نيست الان تمام دورههاي دکتري تخصصي در کشور آوزش داده ميشود و حالا اين را با قبل انقلاب مقايسه کنيد.
اين موفقيتها هم با توانايي دروني نيروهاي جوان مملکت اتفاق مي افتد، در بخش علوم پزشکي هم موفقيتهاي زيادي داريم، شما دقت کنيد امروز براي کدام بيماري، براي کدام جراحي مردم مجبور هستن به خارج کشور بروند؟ تقريبا هيچ کدام و اين يعني عالي ترين تخصّصها در کشور و جود دارد.
تخصص ها در اقصي نقاط اين مملکت وجود دارد، دسترسي به آموزش، دسترسي به بهداشت، افزايش اميد از موفقيتهاي ديگر است به طوريکه در حال حاضر اميد به زندگي در ايران بسيار افزايش يافته، در حاليکه اميد به زندگي در سال ۵۶ براي خانمها ۵۵ سال بوده الان به ۷۸ سال رسيده و براي آقايان 76 سال است.
فارس: آيا فقط صرف بازگويي اين توانمنديها و دستاوردهاي علمي يک کشور افکار عمومي قانع ميشوند؟ به نظرتان چه بايد کرد تا آحاد جامعه نسبت به تواناييهاي کشور به خوبي آگاه و مطمئن شوند؟
معتمدي: مهمتر از بازگويي اين است که ما نشان دهيم که اصلا اين انقلاب اسلامي دنبال چه بوده است، از طريق انقلاب اسلامي انسان سازي اتفاق افتاده، چيزي که دنيا از آن رنج ميبرد اين است که دنيا در انسان سازي مشکل پيدا کرده و نهاد خانواده از بين رفته است، اينها اصليترين دستاوردهاي انقلاب است که بايد روي اينها ايستاد، اينها در واقع منبعث از آموزههاي اسلامي ما هستند که ما بايد آن را حفظ و تبيين کنيم، ما بايد نهاد خانواده را حفظ کنيم، ما افکار و انديشه هاررا بايد حفظ کنيم.
البته گفتن هم بسيار مهم است؛ هم گفتن مهم است هم خوب گفتن، حتي به زبانهاي مختلف گفتن و در موقعيتهاي مختلف گفتن هم مهم است.
ما نبايد از گفتن توانمنديها غافل شويم و بايد چندباره بگوييم، حتي سبک قرآن اين است که گاهي اوقات شما آيه هاي تکراري در قرآن ميبينيد، بنابراين ميتوان گفت که تکرار لزوما چيز بدي نيست، گفتن توانمنديهاي کشور از سوي افراد مختلف، به زبانهاي مختلف و با روشهاي مختلف خودش موضوعيت دارد پس در واقع تبيين مسائل انقلاب اسلامي از طريق تکرار ميتواند مفيد باشد.
مشارکت در همسو بودن بسيار مهم است، چرا عقايد مديران هميشه در جامعه به اصطلاح همسوتر است؟ زيرا مديران مشارکت و اطلاعات دارند، بنابراين اگر به همان نسبت زمينه مشارکت براي همگان فراهم شود به همان نسبت نيز همنوايي ايجاد ميشود، بايد نشان داد که تبيين توانمنديها مربوط به همه هست و همه در اين کار بايد نقش ايفا کنند.
حتي بايد بگويم بجز گفتن، در فضا قرار دادن افراد نيز در مساله تبيين تاثير دارد؛ به طوريکه افراد بايد در فضا قرار گيرند.
فارس: مثلا؟
معتمدي: مثلا حضور در اردوي راهيان نور قرار گرفتن در فضا است، صرف اينکه شما از طريق تلويزيون نمايش خاطره بگوييد کفايت نميکند، ما فقط از طريق گوش و چشممان اطلاعات را دريافت نميکنيم، ما از طريق راه رفتن هم اطلاعات را دريافت ميکنيم، ما ازطريق دستهايمان هم اطلاعات دريافت ميکنيم، يعني اطلاعاتي که ما از بيرون دريافت ميکنيم از اندامهاي مختلف بدنمان است بنابراين قدم زدن در يک فضا اين خودش خيلي اطلاعات را منتقل ميکند، اينکه مثلا پيشرفتهاي هستهاي را بتوانيم به نمايش بگذاريم خيلي کار گفتن را تسهيل ميکند، زماني که افراد با يک مساله مواجه ميشوند درباره آن سوال ميپرسند و با افراد ديگر گفتوگو ميکنند که همين مساله سبب رخ دادن تبيين ميشود.
به طور مثال افراد بخصوص دانشگاهيان بروند پيشرفتهاي هستهاي را ببينند، ما اگر بتوانيم اينها را به نمايش بگذاريم کار گفتن هم تسهيل ميشود
جليلي: ببينيد گفتن يک طرفه يک اثري دارد، ولي گفتوگو، بحث و کرسي آزاد انديشي که مقام معظم رهبري مطرح کردند واقعا در دانشگاهها موثر است که اينها هم نوعي گفتوگو است، اما آنچه مردم ميبينند هم مهم است؛ کار ما و سيستم ما بايد به گونهاي باشد که خودش با مردم حرف بزند يعني ما يک بخشي از تبيين را بايد با زبان انجام دهيم و يک بخش را بايد با فعلمان، با سيستممان، با چابکي سيستممان با سلامت سيستممان انجام دهيم.
فارس: اين موارد به چه صورت بايد انجام شود؟ لطفا مثال بزنيد.
جليلي: به طور مثال شما ببينيد در حال حاضر بروکراسي اداري ما سبب شده تا بخشي از حرفهايي که زدهايم و شعارهايي که داديم به نحوي خنثي شود.
فارس: چرا؟
جليلي: يک بروکراسي اداري جلوي راه کارآفرين گذاشته شده يا گذاشتيم، که شخص اين مسير را طي کرده و خسته شده است، پس اين فرد به نوعي نااميد ميشود، البته رئيس جمهور به تازگي براي رفع بروکراسيهاي اداري دستوراتي دادند و زمانبندي اعلام کردند که اين اقدامات خيلي در ايجاد اميد موثر است.
* «اميد» شاهبيت تبيين است
فارس: اميد چقدر ميتواند در جهاد تبيين تاثيرگذار باشد؟
جليلي: اين کلمه «اميد» شاهبيت تبيين است، امروز براي جوانها بحث اميد را ما بايد چشم انداز قرار دهيم که اميد را زياد کنيم چون دشمن براي ايجاد نااميدي تلاش ميکند.
گزارش اقدامات خوب انجام شده ميتواند در جوانان اميد ايجاد کند اما اگر شعار دهيم و انجام ندهيم خواسته يا ناخواسته نوعي نااميدي ايجاد ميشود، وقتي که دشمن اين هجمه را ايجاد کرده و در حال پيشروي است، حالا ما هر حرکتمان بايد با پيوست رسانه اي باشد تا جهت حرکت دشمن را معکوس کنيم.
* شايستهسالاري اميد ايجاد ميکند
البته ممکن است بعضي از جاها لازم باشد بعضي از کارها را ديرتر اعلام کنيم اما به طور کلي مثلا اگر من شعار ميدهم که شايسته سالاري بايد اتفاق بيفتد، بايد در عمل هم اينگونه باشد، شايسته سالاري با انتصابات جنايي سازگار نيست؛ درست است که در يک سطحي بايد همگامي و هماهنگي در اصول و هماهنگي در راهبردها وجود داشته باشد ولي لازم نيست کسي که مباني جمهوري اسلامي را قبول دارد، مباني انقلاب اسلامي را قبول دارد و اتفاقا در تبيين آن هم ميتواند موثر باشد از حوزه کارياش خارج کنيم، به اين خاطر که يکجا با ما هم راي و هم صدا نبوده است.
حواسمان باشد جامعه اي که ميخواهند تبيين کنند جامعه اي که مباني را قبول دارند هم مباني هستند جامعه بزرگي نيستند، ببينيد در جامعه يک عده زيادي ممتنع هستند، به اين خاطر که ممتنع بودن راحت است، ممتنع بودن هزينه ندارد، آن کساني که حاضرند هزينه بپردازند، حاضرند حرف بزنند، خرج کنند، دفاع کنند، گاهي خشم به خرج دهند، اين عده نوعا در همه جوامع کم هستند، اين عده را نبايد باز افراز کنيم، اين افراز نکردن به نظر من يک اصل است.
من مواجه هستم با عزيزاني که تبيين را قبول دارند، مباني انقلاب اسلامي را قبول دارند ولي يک جايي با ما همرنگ نبودند مثلا فرض کنيد فردي در دولت قبلي مديريت داشته است، خب چه اشکالي دارد به کارش ادامه دهد، صرف مديريت در دولت قبلي که نميتواند يک امتياز رد کننده باشد، البته آنکه خودش نميخواهد دست ما نيست.
افراد عاقل، امر به معروف و نهي از منکر را براي خودشان وظيفه ميدانند، بنابراين ما بايد مستقل از نگاه هاي جنايي و سليقه اي واقعا بايد با خودمان همراه داشته باشيم، اين همراه داشتن ايجاد اميد ميکند، نسل بعدي نبايد ببيند که من يک شايسته را کنار گذاشتم، به يک کمتر شايسته را (به دلايلي که او نسبت به آن توجيه نيست ) مسووليت دادم، حواسمان واقعا بايد به اين موضوعات باشد.
فارس: يعني دستاوردهايي که به دست آورديم را بايد بر اساس ما ميتوانيم به جامعه و مردم و دنيا مطرح کنيم؟
جليلي: به نظر من بيش از آن که به دنيا مطرح کنيم بايد به دانشجوهاي خودمان بگوييم، زماني که من مسوول هيات علمي دانشگاه بودم به من پيشنهاد دادند که دانشجويان را به پارس جنوبي ببرم، افراد تا به آنجا نروند و از نزديک نبينند متوجه نميشوند که چه اتفاقاتي در کشور خودمان افتاده است؛ ما در آذر ماه نمايشگاهي در دانشگاه گذاشتيم و من به عنوان مسوول دانشگاه بسياري از آنچه را که نديده بودم در آن نمايشگاه ديدم، امروز به عنوان مسوول دانشگاه به آزمايشگاههاي دانشکدهها ميروم و دستاوردهاي جديدي ميبينم که اگر مسوول دانشگاه نبودم اينها را نميديدم.
* مردم بايد به دانشگاه بيايند و دستاوردهاي آزمايشگاهي را ببينند
کاري که در بعضي از دانشگاههاي بين المللي ميشود اين است که يک روز در سال به عنوان روز بازOpen day هست که درب همه ازمايشگاههاي دانشکدهها و دانشگاهها به روي همه مردم باز است و هرکس علاقه داشت ميتواند دستاوردهاي دانشگاهي را ببيند، ما هم بايد چنين کاري را حتما انجام دهيم، در وهله اول براي خود دانشجويان و اساتيد دانشگاه هم انجام دهيم يعني من يقين دارم که در دانشگاه خود ما اگر ما ۴۶۰ استاد داريم نصف اينها کل دانشگاه را نديده اند و اگر ببينند به توانايي خود دانشگاه به عنوان جزئي از کشور بيشتر اميدوار ميشوند.
نکته بعدي بحث تعامل رودرو است، تعامل رودروي استاد با استاد، استاد اين دانشکده با استاد دانشکده ديگر بايد تعامل داشته باشند. ما چيدمان را خيلي بخشي انجام دادهايم و کارکردهايمان خيلي بخشي جزيره اي شده، ما بايد تعامل چهره به چهره داشته باشيم.
البته با شيوع پديده کرونا تعاملات نيز مجازي شده است، ارتباطات مجازي مثل واقعي نيست، درست است که فضاي مجازي بخشي از فضاي واقعي ما است ولي تعامل مجازي يک nاُم واقعي است، جلسات حضوري مستمر استادان با دانشجويان بايد انجام شود، بايد با دانشجويان گفتوگو شود، من به عنوان مسوول دانشگاه بايد هر روز خود را به مسجد دانشگاه برسانم و دانشجويان را ببينم، من بايد بروم و با آنها صحبت کنم نه اينکه آنها پيش من بيايند، آمدن آنها محدوديت دارد اما رفتن من خوشحالي و لبخند به همراه ميآورد پس من بايد بروم و با دانشجويان صحبت کنم، کسي که مهاجرت را تنها راه خود ميداند اميد خود را از دست داده يعني توان خود را به ناتواني تبديل کرده است و ميخواهد برود تا ذيل توان ديگران زندگي کند، نميخواهد خودش توانمندي ايجاد کند که از طريق گفتوگو و تببين در اين افراد اميد ايجاد ميشود.
* در نظام انقلابي اگر مسوول پايش را کج بگذارد مردم بايد آگاه شوند
معتمدي: اصلا نگاه کنيد نظريه مقام معظم رهبري نظريه جهاد انقلابي است يا نظام انقلابي؛ نظريه نظام انقلابي که الان مطرح ميشود يعني چه؟ يعني اينجور نيست که من به عنوان مسوول هرچه گفتم درست است،نه نظام انقلابي يعني اينکه مردم هر روز دارند من را نظارت مي کنند که من چگونه حرکت ميکنم . مردم پاي کار هستند، از روز اول که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيده است هيچگاه مردم ما نرفتهاند در خانه بنشينند و نظام نخواسته بنشينند، در اين نظام، مقام معظم رهبري شرايط را به گونهاي رهبري کردهاند که مسوولان بايد در معرض قضاوت مردم قرار بگيرند و اگر پايشان را کج گذاشتند مردم اگاه شوند.
اين نظام نظام زنده است، يعني دستاورد اين نظام که تبيين دارد اين است که شما يک الگويي را به دنيا داده ايد؛ چه اتفاقي افتاد که داعش با آن قدرتش در عراق شکست خورد؟ شما تئوري خودتان را برديد در عراق، همان تئوري که به بسيج تکيه ميکنيم؛ شما فرمول خود را به سوريه برديد و در آنجا هم جواب داد.
به نظر من اينها مهمترين دستاوردهاي انقلاب هستند که براي ملتها حياتبخش است.
چه کسي فکر ميکرد حکومت بشار اسد بتواند دوام داشته باشد؟ شهيد سليماني و دوستانش در سوريه چه کردند؟ نظريه اي را که در انقلاب اسلامي توليد شده بود را آنجا پياده کردند و يک کشور نجات يافت.
ببينيد چجوري دارد با تهديدهايي که ما در اتفاقاتي که در ايران مي افتد مشکلاتي که براي نظام درست کردند اينها واقعا تبيين اگر شود که مشخص شود مشکلات اقتصادي که درست کردند مشکلات نظامي که درست کردهاند براي انقلاب چگونه اين انقلاب دارد روزبه روز تنومندتر با قدرت بيشتري دارد به حيات خودش ادامه مي دهد به نظرم اينها از آن بحثهايي است که احتياج به تبيين دارد.