بسمهتعالي
نکتههاي ناب
مدعي خواست که آيد به تماشاگه دوست دست غيب آمد و بر سينه نامحرم زد
در بيان اجمالي طهور:
همانطور که شخص سالک براي نماز بايد علاوه بر آداب و شرايط صوريه بايد آداب و شرايطي باطني آن را نيز مراعات کند. براي طهارت نيز آدابِ صورتي و باطني وجود دارد، بيان آدابِ صورتي از وظيفه اين اوراق خارج است اما آداب باطنيه و طهور باطني را ما به طور اجمال بيان مينماييم: چون حقيقت نماز عروج به مقام قرب و وصول به مقام حضور حق جلّ و علا است، براي وصول به اين مقصد بزرگ و غايت قصوي طهاراتي لازم است که ماوراي اين طهارات است. بر سالک الي اللَّه لازم است که در اول امر رفع موانع کند تا اتّصاف به طهارت و حصول طهور که از عالم نور است براي او ميسور شود؛ و تا تطهير جميع قذارات ظاهريه و باطنيه و علنيه و سرّيه نشود، سالک را حظّي از محضر و حضور نخواهد بود.
اولين مراتب قذارات، قذارات آلات و قواي ظاهريه نفس به لوث معاصي و قذارات نافرماني حضرت ولي النّعم است که دام صوري ظاهري ابليس است. انسان تا در اين دام مبتلا است، از فيض محضر و حصول قرب الهي محروم است . و کسي گمان نکند که بدون تطهير ظاهر مملکت انسانيت ميتوان به مقام حقيقت انسانيت نايل شود يا مي تواند تطهير باطن قلب نمايد. بنابراين تا سالک فتح مملکت ظاهر نکند، از فتوحات باطنيه، که مقصد بزرگ است، بکلّي محروم است و راهي به سعادت براي او گشوده نگردد. پس يکي از موانع بزرگ اين سلوك قذارات معاصي است که با آب پاك و پاکيزه توبه نصوح بايد آن را تطهير کرد.
البته بايد دانست که تمام قواي ظاهريه و باطنيه را که حقّ تعالي به ما عنايت فرموده و از عالم غيب نازل نموده اماناتي است الهي که طاهر از جميع قذارات و پاك و پاکيزه بوده بلکه متنور به نور فطرت اللّهي، و از ظلمت و کدورت تصرّف ابليس دور بوده؛ و چون در ظلمتکده عالم طبيعت نازل و دست تصرّف شيطان به آنها دراز شده، از طهارت اصليه و فطرت اوليه بيرون آمده و به انواع قذارات و ارجاس شيطانيه آلوده گرديده است. پس اگر سالک الي اللَّه با تمسک به ذيل عنايت ولي اللَّه دست تصرّف شيطان را دور نمود و مملکت ظاهر را طاهر کرد و امانات الهيه را چنانچه تحويل گرفته بود رد نمود، خيانت به امانت ننموده؛ و اگر کرده بود، مورد غفران و ستّاريت شود و از جهت ظاهر آسوده خاطر شود و به تخليه باطن از ارجاس اخلاق فاسده قيام کند.
و اين مرتبه دوم از قذارات است که فسادش بيشتر و علاجش صعبتر است و اهميتش در نزد اصحاب ارتياض بيشتر ميباشد؛ زيرا که تا خلق باطني نفس فاسد و قذارات معنوي به آن احاطه نموده، لايق مقام قدس و خلوت انس نشود، بلکه مبدأ فساد مملکت ظاهرِ نفس اخلاق فاسده و ملکات خبيثه آن است. و تا سالک تبديل ملکات سيئه را به ملکات حسنه ننمايد، از شرور اعمال مأمون نيست؛ و اگر به توبه موفّق شود، استقامت آن، که از مهمات است ميسر نميشود. پس، تطهير ظاهر نيز متوقّف به تطهير باطن است؛ علاوه بر آن، که خود قذارات باطنيه موجب حرمان از سعادت و منشأ جهنّم اخلاق، که به گفته اهل معرفت بالاتر و سوزندهتر است از جهنّم اعمال، ميباشد.
و اشاره به اين معني در اخبار اهل بيت عصمت بسيار است.
منبع: آداب الصلاة از حضرت امام خميني رحمت الله عليه، مقاله دوم، فصل اول.